جهت بهبود وضعیت بارداری در ایران

جهت بهبود وضعیت بارداری در ایران

جهت بهبود وضعیت بارداری در ایران

جهت بهبود وضعیت بارداری در ایران

  • ۰
  • ۰

نشانه های زودرس بارداری شما چی میتونه باشه؟
وقتی شما منتظر مادر شدن هستید هر نشانه ای میتونه قلبتون رو بلرزونه ! انتظار و شوق دیدن دو خط صورتی روی بی بی چک یا جواب مثبت تست بارداری میتونه یه انتظار طولانی و سخت براتون باشه , اینجاست که شاید بخواهید زودتر از تست ها بدونید که تو وجودتون نی نی دارید یا نه ؟! اینجاست که از خودتون میپرسید چه نشونه هایی وجود داره که با اطمینان بهشون میتونید خیالتون راحت بشه که باردارید… تو این قسمت من میخوام نشانه های شایع اولیه بارداری رو براتون بگم و همینطور اطلاعاتی راجع به تسکین نشانه های آزاردهنده براتون دارم
ادامه

  • ۰
  • ۰

کلاس هوش جنین

این کلاس از اون کلاساییه که خودم از برگزاریش کیف میکنم ..وقتی پدر و مادر میفهمن که هوش چقدر جنبه های مختلف داره و فقط شامل اون تعریف کهنه و تاریخ مصرف گذشته ی هوش تحصیلی نمیشه ..وقتی میفهمن برای تربیت یک بچه باهوش به جای سی دی های آن چنانی زبان و اسباب بازی های مارک دار ،یه خونه شاد و آروم و یه محیط خلاق لازمه ..وقتی میفهمن که تقویت هوش به زبان ساده یعنی همون تقویت 5 تا حس ( بینایی ، بویایی، چشایی، لامسه، شنوایی) ..وقتی یاد میگیرن چطور حواس پنجگانه رو تحریک و تقویت کنن و وقتی یادمیگیرن خودشون و بچشون خلق کننده بازی باشن نه صرفا شرکت کننده در یک بازی تجاری و از پیش تعیین شده ...اون وقته که من نفسِ راحت میکشم به خاطر بچه ای که قرار نیست با زور و فشار باهوش بشه ..من خوشحال میشم که یه بچه قراره کیف کنه و بخنده و باهوش بشه 

  • ۰
  • ۰

زایمان

زایمان پنج ماه پیش ..یه روز تو استخر با باردارها درحال تمرین بودم که فاطمه خانم گل با دخترش اومدن سمتمون ایشون باردار بودن و هفته سی و هشتم براشون کلاس بارداری و استخر گروهی عجیب بود و اطلاعی نداشتن دختر اولشون رو پنج سال پیش طبیعی زایمان کرده بودن ولی اصلا راضی نبودن و خاطره خوبی نداشتن ..چند دقیقه ای باهاش درباره روشهای جدید و تکنیکهای تنفسی و ماساژ و مامای همراه توضیح دادم خیلی جالب بود که خودشون بعد استخر منتظر من بودن تا شمارمو بگیرن ...و از اون جالب تر اینکه باهمون چند دقیقه صحبت تصمیمشون رو گرفتن که با تیم ما زایمان کنن حدود یک هفته نشد که برای ویزیت رفتن مرکز نوگل و خانم آجرلویی همکار با تجربه من ویزیتشون کردن و شرایطشون رو به من گفتن ...فاطمه عزیز فردای شب معاینه با من تماس گرفتن که کیسه آبشون پاره شده ولی من بهشون اطمینان دادم که هنوز خونه بمونن وتا صبح چندباری تلفنی و پیامکی با هم درارتباط بودیم قرار شد وقتی دردها به هم نزدیک شدن برن بیمارستان من هم پنج صبح راه افتادم کلا یک ساعت پیششون بودم که فول شدن و با زورهای خوبشون خیلی سریع رزا خانم گل رو توسط خانم آجرلویی عزیز بدنیا آوردن 
  • ۰
  • ۰

مامای همراه

شرح زایمان مامان افسون و آوش گلی:
من تو بارداری کلاسها و استخرهای خانم ثنایی رو شرکت کرده بودم و از وسطهای بارداری قرار بود خانم ثنایی ماماهمراه من بشن تا اینکه... 27اسفند بعد از ظهر رفتم دکتر وقت زایمانم رو برام گذاشت 1 فروردین که پسرمون مدل 97بشه ولی از اونجایی که پسر ما میخواست لحظه تحویل سال پیش مامان و باباش باشه بعد از اینکه از دکتر برگشتم خونه انقباضام شروع شد و هی زیاد شد تا ساعت 11شب که کیسه آبم پاره شد به خانم ثنایی زنگ زدم گفت بعد دوش گرفتن و یکی دو ساعت دیگه برو بیمارستان ولحظه لحظه به من خبر بده ساعت 1شب رفتم بیمارستان از ساعت 2:30دردام هی بیشتر میشد و 2سانت بودم پرسنل بیمارستان هی میگفتن بخواب ولی من اصلا نمیتونستم بخوابم از ساعت حدودا 5:30 به دستور دکترم سرم فشار شروع شد ساعت 7صبح خانم ثنایی اومد گفته بود هر موقع به 4 سانت رسیدی بگو من بیام ولی چون من هم درد داشتم هم یه ذره ترسو هستم اومد قبل اینکه به 4 سانت برسم. بعد با هم ورزشها ماساژو تنفسها رو شروع کردیم تا ساعت 9صبح که 5-6سانت شدم و درخواست اپیدورال دادم ولی برعکس اون چیزی که فک میکردم کاملا بی حس نشدم یه تایم 1ساعته دردام کم شد البته خیلی آرامش گرفتم ولی بعد دوباره دردام شروع شد و ساعت 12 ظهر فول شدم و پسرم،آوش، به دنیا اومد توضیحات : درمواردی که کیسه آب پاره میشه تو بعضی از کشورهای دنیا درصورت شرایط خاصی تا 72 ساعت فرصت میدهند تا مادر زایمان کنه ولی تو کشور ما به خاطر مسائل خاص بهداشتی تو پروتکل کشوری اینطور نوشته که بعد از 6 ساعت از پارگی القا زایمان ( آمپول اکسی توسین) برای تسریع و تسهیل زایمان تزریق بشه و مادر طی 24 ساعت بعد پارگی زایمان کنه..افسون به دلیل اینکه دو نشانه از زایمان رو داشت( هم پارگی کیسه اب و هم انقباصات) باید به بیمارستان مراجعه میکرد . fatemesanaei
  • ۰
  • ۰

شرح زایمان

شرح زایمان مامان معصومه:::خیلی ممنونم از شما خانم ثنایی عزیز و مرکز نوگل که از سی و هفت هفتگی در کنارم بودید و کلاسها یه قوت قلب بود برام و مطمئن هستم که اگر این کلاس ها و وجود شما عزیزان نبود من زایمان خوبی نداشتم و اطلاعاتم در مورد زایمان طبیعی نا کافی بود . من روز نهم خرداد انقباضاتم از ساعت ده صبح شروع شد ولی اولش فکر نمیکردم که درد زایمان باشه فکر میکردم ماه درد دارم بیشتر که گذشت دیدم انقباضاتم بیشتر میشه و دردناکتر تا اینکه با خانم ثنایی تماس گرفتم و ایشون منو راهنمایی کردن که چی کار بکنم و من کارهایی که گفتن رو انجام دادم تا اینکه ساعت یک ظهر رفتم بیمارستان و اونجا بعد از معاینه گفتن دهانه رحم دو سانت باز شده و من با میل خودم از بیمارستان اومدم خونه و توی خونه تمامی ورزش هایی که توی مرکز نوگل یاد گرفته بودم رو انجام دادم و دردهامو از نظر زمانی چک میکردم تا اینکه دردام رسید به ده دقیقه یک بار که خودمو به بیمارستان رسوندم و وقتی دکترم رسید من فول بودم که خود دکترم تعجب کرد چون پیگیر حالم بود و ساعت ده و چهلو پنج دقیقه دختر کوچولوم با وزن سه کیلو و هفتصدو پنجاه گرم بدنیا اومد .باز هم ممنون از شما استادان عزیز و یک دنیا سپاس.  

 fatemesanaei

  • ۰
  • ۰

بارداری

  • سلام دوستان عزیز
    مهدیه 32 ساله زایمان اول کلاسهای خانم ثنایی رو شرکت کردم و دوست داشتم شرح حالم رو براتون بفرستم.

  • در هفته 36 مقدار مایع امنیوتیک من 9بود و 10 روز بعد مجدد سونو دادم و به 10 رسید که مجدد 10 روز بعد باید تکرار میکردم روز دوشنبه 16 مرداد ماه رفتم برای سو نو گرافی مجدد که یکدفعه متوجه شدم مقدار مایع به 3 رسیده و باید ختم بارداری میشد سریع خودم رو رسوندم بیمارستان که شاید دکترم با سرم درمانی موافقت کنه و بتونم به وقتش در 40 هفته زایمان طبیعی داشته باشم من از اول تمایل به زایمان طبیعی داشتم و به همین دلیل کلاس آمادگی زایمان خانم ثنایی رو شرکت کردم و خیلی هم برام مفید بود در اواخر بارداری هم در مورد ورزشها و تکنیکها با ایشون مشورت داشتم , خلاصه من به امید اینکه با سرم درمانی بتونم زایمانم را به تعویق بندازم راهی بیمارستان محب کوثر شدم و بلافاصله ماماهای شیف با دکترم تماس گرفتن و ایشون دستور زایمان اورژانسی سزارین دادن . بالاخره دکترم خانم سکینه موید محسنی برای معاینه امدن و به من گفتن دهانه رحم کاملا بسته و چون بچه در خشکی هست بسیار زایمان سختی داری بهتره سزارین بشی که برای بچه مشکلی پیش نیاد گفتن 50 50 هست بتونی احتمالش هست درد هم بکشی ولی در اخر سز بشی  پرستارا منو آماده می کردن برای سز و من همچنان مقاوت میکردم که من میخوام طبیعی زایمان کنم از ساعت 3 ظهر آمپول فشار را برام شروع کردن و دایما دستگاه بهم وصل میکردن تا شدت انقباضات و همچنین صدای قلب را چک میکردن  من در این حین خیلی خرما میخوردم و انرژی میگرفتم ساعت 6کمی انقباض داشتم دردهای بسیار خفیفی میومد و میرفت و کاملا قابل تحمل تا ساعت 9 شب من همچنان دردهای خفیف و قابل تحمل داشتم و با تکنیک های تنفسی کنترل میکردم و تا اون ساعت من فقط 2 سانت شده بودم و نا امید ولی همچنان گفتم ادامه میدم از ساعت 9 به بعد انقباضات اصلی به یکباره شروع شد نکته ایی که واقعا باید بهش توجه کرد اصلا نباید در این حین روی تخت خواب باشیم چون تحمل درد خیلی سخت بود و چون دستگاه بهم وصل بود نمیتونستم راه برم یا حالت گربه داشته باشم واقعیتش نا امید شدم چون هنوز 2 سانت بودم و پیشرفتی نداشتم و دکترم هم نا امید بود و این نا امیدی تا ساعت 12 ادامه داشت و دردها واقعا زیاد شده بود و فقط با تکنیکها ی تنفسی رد میکردم و تحمل ساعت 12 شب 6سانت شدم و کلی ذوق کردم و امیدوار که من میتونم تحمل کنم و میتونم ادامه بدم و با کلمات مثبت به خودم انرژی میدادم و فقط راه میرفتم ساعت 2 صبح عرق های سردی کردم و دکترم معاینه کرد گفت فول شدی و بچه کاملا وارد لگن شده .
  • fatemesanaei  مهدیه جان از باردار های کلاس من بودن ..روز زایمان حدود ساعت ۷ تماس گرفتن شرایط شو نو بهم گفتن واقعا من 50 درصد احتمال دادم بتونن زایمان طبیعی داشته باشن ولی با صبر و اعتماد به خودشون و امید به خدا از پس همه نشدها براومدن و حلما خانم گل رو به روش طبیعی بدنیاآوردن ...واقعا همچنین مامانهایی خستگی رو از تن آدم در میارن .
  • سایت منو بارداری