جهت بهبود وضعیت بارداری در ایران

جهت بهبود وضعیت بارداری در ایران

جهت بهبود وضعیت بارداری در ایران

جهت بهبود وضعیت بارداری در ایران

  • ۰
  • ۰

بارداری

  • سلام دوستان عزیز
    مهدیه 32 ساله زایمان اول کلاسهای خانم ثنایی رو شرکت کردم و دوست داشتم شرح حالم رو براتون بفرستم.

  • در هفته 36 مقدار مایع امنیوتیک من 9بود و 10 روز بعد مجدد سونو دادم و به 10 رسید که مجدد 10 روز بعد باید تکرار میکردم روز دوشنبه 16 مرداد ماه رفتم برای سو نو گرافی مجدد که یکدفعه متوجه شدم مقدار مایع به 3 رسیده و باید ختم بارداری میشد سریع خودم رو رسوندم بیمارستان که شاید دکترم با سرم درمانی موافقت کنه و بتونم به وقتش در 40 هفته زایمان طبیعی داشته باشم من از اول تمایل به زایمان طبیعی داشتم و به همین دلیل کلاس آمادگی زایمان خانم ثنایی رو شرکت کردم و خیلی هم برام مفید بود در اواخر بارداری هم در مورد ورزشها و تکنیکها با ایشون مشورت داشتم , خلاصه من به امید اینکه با سرم درمانی بتونم زایمانم را به تعویق بندازم راهی بیمارستان محب کوثر شدم و بلافاصله ماماهای شیف با دکترم تماس گرفتن و ایشون دستور زایمان اورژانسی سزارین دادن . بالاخره دکترم خانم سکینه موید محسنی برای معاینه امدن و به من گفتن دهانه رحم کاملا بسته و چون بچه در خشکی هست بسیار زایمان سختی داری بهتره سزارین بشی که برای بچه مشکلی پیش نیاد گفتن 50 50 هست بتونی احتمالش هست درد هم بکشی ولی در اخر سز بشی  پرستارا منو آماده می کردن برای سز و من همچنان مقاوت میکردم که من میخوام طبیعی زایمان کنم از ساعت 3 ظهر آمپول فشار را برام شروع کردن و دایما دستگاه بهم وصل میکردن تا شدت انقباضات و همچنین صدای قلب را چک میکردن  من در این حین خیلی خرما میخوردم و انرژی میگرفتم ساعت 6کمی انقباض داشتم دردهای بسیار خفیفی میومد و میرفت و کاملا قابل تحمل تا ساعت 9 شب من همچنان دردهای خفیف و قابل تحمل داشتم و با تکنیک های تنفسی کنترل میکردم و تا اون ساعت من فقط 2 سانت شده بودم و نا امید ولی همچنان گفتم ادامه میدم از ساعت 9 به بعد انقباضات اصلی به یکباره شروع شد نکته ایی که واقعا باید بهش توجه کرد اصلا نباید در این حین روی تخت خواب باشیم چون تحمل درد خیلی سخت بود و چون دستگاه بهم وصل بود نمیتونستم راه برم یا حالت گربه داشته باشم واقعیتش نا امید شدم چون هنوز 2 سانت بودم و پیشرفتی نداشتم و دکترم هم نا امید بود و این نا امیدی تا ساعت 12 ادامه داشت و دردها واقعا زیاد شده بود و فقط با تکنیکها ی تنفسی رد میکردم و تحمل ساعت 12 شب 6سانت شدم و کلی ذوق کردم و امیدوار که من میتونم تحمل کنم و میتونم ادامه بدم و با کلمات مثبت به خودم انرژی میدادم و فقط راه میرفتم ساعت 2 صبح عرق های سردی کردم و دکترم معاینه کرد گفت فول شدی و بچه کاملا وارد لگن شده .
  • fatemesanaei  مهدیه جان از باردار های کلاس من بودن ..روز زایمان حدود ساعت ۷ تماس گرفتن شرایط شو نو بهم گفتن واقعا من 50 درصد احتمال دادم بتونن زایمان طبیعی داشته باشن ولی با صبر و اعتماد به خودشون و امید به خدا از پس همه نشدها براومدن و حلما خانم گل رو به روش طبیعی بدنیاآوردن ...واقعا همچنین مامانهایی خستگی رو از تن آدم در میارن .
  • سایت منو بارداری
  • ۹۷/۰۴/۱۲

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی